مشعل هدایت قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
| ||
|
* چند عامل در ساختار شخصیت انسان دخیل است؟ ـ به طور کلی، سه عامل در ساختار شخصیت انسان دخیل است: اول؛ عقیده و ایمان، دوم؛ اخلاق و سوم؛ عمل و رفتار. از این رو قرآن کریم درباره مسائل ایمان، توحید را ارائه داده، درباره مسائل اخلاقی، زیبایهای اخلاقی را ارائه کرده و فرموده: رذایل اخلاقی را که ریشه های گناهان در انسان است از بین ببرید و خود را از آنها تطهیر کنید و از بُعد رفتار، عمل صالح را مطرح فرموده است. این سه بخش، انسان را آن گونه که خدای متعال میخواهد میسازد و تربیت میدهد. اگر انسان بخواهد عبد صالح خدا شود یعنی بخواهد عبدی شود که محبوب خداست، باید در حوزه عقیده، اخلاق و رفتار کار کند و هر سه بُعد را مواظبت نماید. * فرمودید اسلام از دو راه وارد مقوله تربیت شده است، راه دوم چیست؟ ـ دومین راهی که قرآن کریم برای مساله تربیت مطرح کرده، ارائه اسوه و الگو است. یعنی قرآن کریم علاوه بر اینکه تئوری پردازی کرده، الگو نیز معرفی کرده است. مانند اینکه یک بار کتاب داستان میخوانیم و یک بار فیلم همان داستان را میبینیم. قرآن کریم، داستان زندگی انسان و اینکه از کجا به کجا میتواند صعود کند و چه عواملی باعث سقوطش میشود را بیان کرده و همچنین اینها را در قالب قهرمانانی در عالم هستی پیاده کرده است و در همین راستاست که انسانهایی که در صحنه آفرینش، قهرمان توحید و کمالات معنوی و اعمال صالح هستند به ما معرفی شدهاند. به عبارت دیگر، آنچه را که قرآن کریم فرموده صرف تئوری نیست بلکه در افرادی پیاده شده و به عنوان الگو معرفی شده است. به عنوان نمونه، خداوند تبارک و تعالی پیامبر اعظم (ص) را به عنوان اسوه برای ما معرفی میکند و میفرماید: «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَکَرَ اللَّهَ کَثیرا»؛ مسلّماً براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نیکویى است، براى آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد مىکنند. (احزاب/۲۱) یا ابراهیم (ص) را الگو معرفی میکند و میفرماید: «قَدْ کانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فی إِبْراهیمَ وَ الَّذینَ مَعَه»؛ براى شما سرمشق خوبى در زندگى ابراهیم و کسانى که با او بودند وجود دارد. (ممتحنه/۴) در کنار آن از افراد عادی که پیامبر نبودند نیز نام میبرد و میفرماید: «وَ لَقَدْ آتَیْنا لُقْمانَ الْحِکْمَة»؛ ما به لقمان حکمت دادیم. (لقمان/۱۲) لقمان، یک فرد عادی بود که در روایات داریم حضرت داوود (ع) و حضرت سلیمان (ع) پای منبر لقمان میآمدند و مینشستند. ببینید پیامبر الهی، پای منبر یک فرد عادی مینشست البته فردی بود که به درجهای از معرفت و کمال رسیده بود که خداوند در قرآن از او نام میبرد. اینها الگوهایی است که ما باید برای ساختن شخصیت خود از آنها درس بگیریم. * قرآن کریم از برخی زنها نیز یاد کرده است، در این مورد هم توضیح دهید. ـ بله، قرآن کریم از بعضی از زنها نیز به عنوان الگو یاد کرده است. در مورد زن فرعون فرمود: «وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْن»؛ و خداوند براى مؤمنان، به همسر فرعون مثَل زده است. (تحریم/۱۱) جالب اینکه خداوند متعال نفرموده که آسیه را تنها برای زنان مثال زدیم بلکه برای تمامی افرادی که ایمان آوردهاند، آسیه را مثال زده است. درباره مریم میفرماید: «وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِکَةُ یا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاکِ وَ طَهَّرَکِ وَ اصْطَفاکِ عَلى نِساءِ الْعالَمین»؛ و (به یاد آورید) هنگامى را که فرشتگان گفتند: «اى مریم! خدا تو را برگزیده و پاک ساخته و بر تمام زنان جهان، برترى داده است. (آل عمران/۴۲) به هر حال خداوند متعال، انسانهایی را مثال می زند که در همین عالم ماده و با داشتن قوای مادی و خصلتهای طبیعی و با وجود همه مشکلات و سختی ها به درجه بالای رشد و کمال رسیدهاند تا به ما بفهماند اینها با وجود امیال طبیعی و مادی و با وجود مشکلات و سختی های بسیار به درجات بالا رسیدهاند. پس قرآن ضمن اینکه به بُعد نظری میپردازد، به بُعد عملی هم میپردازد و انسان باید هم از بُعد نظری رشد کند و هم از بُعد عملی. آنچه از افراد یا از حقایق و عالم بالا گفته می شود انسان فطرتا دوست دارد و می خواهد آنها را در وجود یک شخص، مشاهده کند لذا قرآن کریم برای شهود این حقایق، انبیا را معرفی کرده و عده ای از اولیا هم بعنوان مثل بیان شدهاند. * درباره شخصیت حضرت زهرا (س) و الگو بودن ایشان بفرمایید. ـ از پیامبر اسلام (ص) روایت معروفی نقل شده که میفرماید: از زنها چهار نفر جزو کملین در عالم هستند؛ مریم، آسیه، خدیجه و فاطمه. (سلام الله علیهن) برای رشد ایمان افراد جامعه اعم از مرد و زن، باید به ابعاد شخصیت فاطمه زهرا (س) توجه داشته باشیم و آنها را تا جایی که ممکن است در وجود خود پیاده کنیم. ضمن اینکه هر کس بخواهد رشد کند و به مراتب بالای معنوی برسد باید ببیند چه عواملی سبب شده تا فاطمه زهرا سلام الله علیها شخصیت ممتازی باشد، چه عواملی باعث شده الگو باشد، این عوامل را بشناسد و در وجود خود پیاده کند تا شبیه حضرت فاطمه سلام الله علیها شود. قاعده معروفی است که «السنخیة علة الانضمام» یعنی دو شیء، وقتی کنار هم قرار میگیرند که با هم سنخیت داشته باشند. ما باید بدانیم چه چیز باعث میشود با حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها سنخیت پیدا کنیم تا بتوانیم با او باشیم. ما به اندازهای که سنخیت و ظرفیت پیدا میکنیم، میتوانیم از حضرت فاطمه (س) در نوع رفتار با همسر، در نوع رفتار با فرزندان، در نوع رفتار با پدر، در نوع رفتار با جامعه، در مسائل سیاسی و … الگو بگیریم و از ایمان و اخلاق و رفتار فاطمه بهره ببریم. * چگونه میتوانیم با حضرت زهرا (س) سنخیت پیدا کنیم ؟ ـ در روایتهای متعددی آمده که «انّ أمرنا صعب مستصعب لا یحتمله إلّا ملک مقرّب، او نبیّ مرسل، أو عبد مؤمن امتحن اللّه قلبه للایمان» خیلی روایت عجیبی است که در کلمات امیرالمؤمنین در نهجالبلاغه نیز آمده است و عبارتهای گوناگون دارد. به همین مضمون عبارتهای «ان حدیثنا …» و «ان اقامة ولایتنا …» نیز وارد شده است. یعنی کار ما، امر ما، ولایت ما، حدیث ما بسیار پیچیده و دشوار است، و آن را فقط ملک مقرب یا نبی مرسل یا بندهای که خداوند قلبش را با ایمان امتحان کرده میتواند حمل کند. یعنی هر کسی نمیتواند به آن نزدیک شود، ظرفیت خاص میخواهد و این ظرفیت خاص را ملک مقرب دارد، جبرئیل امین دارد، میکائیل دارد، نبی مرسل مانند ابراهیم (ع)، موسی (ع)، عیسی (ع) دارند و بنده ای که خداوند قلب او را برای ایمان امتحان کرده است. بنابراین، ایمان است که سنخیت و ظرفیت میآورد. هر چه ما در مراتب ایمان رشد کنیم و ظرفیتمان بالاتر رود شخصیت ما بیشتر شبیه صاحبان کمال میشود و در نتیجه بهتر میتوانیم از آنها الگو بگیریم و آنها در وجود ما بیشتر تجلی میکنند. خداوند در قرآن کریم می فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ…»؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید! به خدا و پیامبرش ایمان بیاورید… . (نساء/۱۳۶) چگونه فردی که ایمان آورده، دوباره ایمان بیاورد؟ پاسخش این است که ایمان مراتب دارد، یقین مراتب دارد، باید در مراتب ایمان و یقین پیش رفت و روز به روز ایمان را قوی تر کرد تا به کمالات بیشتر نائل شد. * چگونه ایمان را تقویت کنیم؟ ـ این بحث به طهارت باز میگردد، به طهارت نفس انسان مربوط میشود و واقعیت این است که با علوم ظاهری نمیشود اینها را تحصیل کرد، علوم ظاهری برای اقناع عقل و ذهن ماست، عقل ما قانع میشود اما وارد شدن به مراتب عالیه ایمان جز با طهارت باطن امکان پذیر نیست. قرآن کریم می فرماید: «إِنَّهُ لَقُرْءَانٌ کَرِیمٌ فىِ کِتَابٍ مَّکْنُونٍ لَّا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ»؛ آن، قرآن کریم است که در کتاب محفوظى جاى دارد و جز پاکان نمىتوانند به آن دست یابند. (واقعه/۷۷ تا ۷۹) یعنی حقیقت قرآن قابل مس است اما حریم ممنوعه است مگر اینکه انسان به طهارت نفس برسد. پس هر چه انسان در طهارت پیش می رود مراتب ایمان هم بالاتر می رود تا به اوجش می رسد و همت عارف در سلوک همین است که قلبش باز شده و توحید را شهود کند. این امور یافتنی است، دانستنی نیست. امام حسین (ع) در دعای عرفه فرمود: «ما ذا وجد من فقدک و ما الذی فقد من وجدک» یعنی الهی هر که تو را گم کرده چه چیز را پیدا کرده است! و هر که تو را پیدا کرده، چه چیز را گم کرده است! سخن از «وجد» به معنی یافتن و پیدا کردن است نه دانستن و آگاهی صرف، و این امر وجدانی است و انسان باید در حقیقت وجود خود به این مطالب برسد. * چگونه طهارت و پاکی را در خود ایجاد کنیم؟ ـ قرآن کریم میفرماید: «وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ»؛ و از پلیدى دورى کن. (مدثر/۵) از این رو هر چه پلیدی است، (فکر پلید، اخلاق پلید و رفتار پلید) باید از آن اجتناب کرد و این قدم اول است. برخی از علما گفته اند مرحله اول مرحله تروک است یعنی همه اش ترک کردن است. پس باید با ایمان به خدا از اخلاق رذیله و معصیت دوری کرد. کسی که می خواهد وارد سیر و سلوک شود راه اول، ایمان و ترک معاصی است، معصیت انسان را ناپاک و نجس می کند و با طهارت نفس نمی سازد. مراحل بعدی برای کسانی است که مرحله اول را در خود پیاده کرده اند. هفت شهر عشق را عطار گشت / ما هنوز اندر خم یک کوچهایم حضرت امیرالمومنین علی (ع) فرمود: خداوند به پیغمبر ادب آموخت و او را تربیت کرد و پیامبر، مرا تربیت کرد. سپس فرمود: من هم مومنان را تربیت می کنم و کرامت های اخلاقی را برای افرادی ارث می گذارم که جهت زندگیشان در عالم مشخص باشد، افرادی که می خواهند در عالم با کرامت زندگی کنند. مکتب تربیتی اهل بیت علیهم السلام همیشه باز است و مربوط به زمان و مکان خاص نیست. چون انسانهایی مربوط به زمان و مکان خاص هستند که انسانهای مادی اند، خود را در عالم ماده محبوس کرده اند اما انسانهایی که ما فوق عالم ماده هستند و صاحبان ولایت تامه الهی می باشند هرگز کهنه نمی شوند و هرگز مکتبشان تعطیل نمی شود، درسشان تعطیل نمیشود. به همین جهت، درس مکتب فاطمه زهرا (س) تا روز قیامت، دایر است، انسان کامل برای همه زمانها و همه مکانهاست و هیچ اندیشه ای نمی تواند انسانهای کامل را کهنه کرده، آنها را باطل و از صحنه خارج کند. هر اندیشه بشری که در عالم وجود دارد، کهنه شدنی است مگر اندیشه و مرام انبیا و اولیا که همیشه در عالم زنده اند، چون ما فوق عالم هستند لذا باید از اینها الگو بگیریم و همان طوری که امیر المومنین (ع) فرمود: من مومنان را تربیت میکنم، فاطمه زهرا سلام الله علیها نیز که انسان کاملی است برای همه زمانها و مکانها الگوست و دیگران را تربیت می کند. از این رو در روایات داریم که امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف فرمود: «الگوی من، مادرم فاطمه زهراست.»، یک معصوم و یک انسان کامل میفرماید مادرم زهرا اسوه و الگوی من است، یعنی اسوه ایمان من، اسوه اخلاق من و اسوه عمل من است و این نشانگر جامع بودن فاطمه زهراست. *درباره شخصیت و مقام حضرت زهرا (س) توضیحی بدهید. ـ در روایات ما خیلی به شخصیت حضرت زهرا(س) توجه شده است. در حدیثی که مکرر در کتب شیعی و سنی وارد شده از وجود مبارک پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده که فرمود: فاطمه مادر من است. چرا پیامبر اینگونه می فرماید؟ چرا فاطمه را مادر خطاب می کند؟ این عبارت، اسرار بسیار پیچیده ای دارد که به زوایایی از آن اشاره می کنم: اولا این تعبیر نشان دهنده اوج محبت پیامبر اکرم (ص) به فاطمه (س) است. می دانیم که پیامبر (ص) دارای بالاترین مرتبه عصمت است و لذا همه افعال و گفتار ایشان در بالاترین سطح باید مورد توجه قرار گیرد. ثانیا وقتی پیامبر (ص) می فرماید فاطمه (س) مادر من است، از طرف دیگر هم می فرماید: من و علی (ع) پدر این امت هستیم، گویی پیامبر (ص) از فاطمه (س) متولد می شود چرا که هر کدام از ائمه معصوم که به دنیا می آیند نفْس و جان پیامبر هستند و نظام تکوین و تشریع (دین) به وسیله اینها محفوظ می ماند. در روایتی وارد شده که «اولنا محمد اوسطنا محمد آخرنا محمد و کلنا محمد» باید به این تعابیر دقت کرد، همه ائمه ما، همه صفاتی را که پیامبر (ع) دارا بود، دارا بودند و اکنون نیز وجود مقدس امام زمان (عج) جان پیامبر (ص) است و شبیه ترین خلق به اوست. پس امتداد رسالت پیامبر در عالم و تربیت نفس بشر، وابسته به فاطمه زهراست و او مادر همه عالم است لذا ما باید از این مادر معنوی درس بگیریم و خود را در کلاس درس ایشان وارد کنیم. گرچه ولادت نسبی محدود است اما ولادت معنوی حد و مرز نمی شناسد، جغرافیا ندارد و محدود به زمان و مکان خاصی نیست، بلکه در هر زمانی می شود از حقیقت فاطمه زهرا (س) متولد شد. ما اگر بخواهیم تحت تربیت امیرالمومنین علی (ع) و فاطمه زهرا (س) قرار بگیریم، فرزند معنوی آنها خواهیم شد. * در مورد مقام پدر و مادر مخصوصا مادر در اسلام توضیح دهید؟ ـ نگاه دین به خانواده، نگاه مقدسی است. در روایت داریم «النظر الی وجه الوالدین عبادة» نگاه کردن به چهره والدین عبادت است. انسان به هر چیزی با دید الهی نگاه کند، مقدس می شود، عمل انسان از نوع بینش او سر چشمه می گیرد لذا هر گونه که انسان به عالم نگاه می کند و هر جور آن را تعبیر و تفسیر می کند عملش هم به همان نحو خواهد بود. خداوند می فرماید: «وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلى وَهْنٍ وَ فِصالُهُ فی عامَیْنِ أَنِ اشْکُرْ لی وَ لِوالِدَیْکَ إِلَیَّ الْمَصیرُ»؛ و ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کردیم مادرش او را با ناتوانى روى ناتوانى حمل کرد (به هنگام باردارى هر روز رنج و ناراحتى تازهاى را متحمّل مىشد، و دوران شیرخوارگى او در دو سال پایان مىیابد (آرى به او توصیه کردم) که براى من و براى پدر و مادرت شکر بجا آور که بازگشت (همه شما) به سوى من است. (لقمان/۱۴) خداوند در عین حال که می فرماید مرا شکر کنید، میفرماید از پدر و مادر خود تشکر کنید یعنی تشکر از پدر و مادر را در کنار تشکر از خود ذکر کرده است و این نشانگر عظمت و حرمت پدر و مادر است. نکته دیگر که در آیه وجود دارد این است که بعد از اینکه فرمود «به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کردیم» مادر را ذکر می کند و از او سخن به میان می آورد که نشان می دهد اهمیت مادر و مقام او خیلی مهمتر است. در آیه بعد میفرماید: «وَ إِنْ جاهَداکَ عَلى أَنْ تُشْرِکَ بی ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما وَ صاحِبْهُما فِی الدُّنْیا مَعْرُوفاً»؛ و هر گاه آن دو، تلاش کنند که تو چیزى را شریک من قرار دهى، که از آن آگاهى ندارى (بلکه مىدانى باطل است)، از ایشان اطاعت مکن، ولى با آن دو، در دنیا به طرز شایستهاى رفتار کن… . (لقمان/۱۵) جالب است که قرآن میفرماید: اگر پدر و مادر تلاش کردند تا به من شرک بورزی از آنها اطاعت مکن اما تا در دنیا هستی با آنان به نیکی رفتار کن، وقتی خداوند می فرماید به پدر و مادر مشرک احترام کن پس باید بفهمیم که پدر و مادر مومن چه حرمتی بر گردن انسان دارند. اصلا قابل بیان نیست لذا جوانان، خانواده ها و همه مومنین باید توجه کنند که یکی از اسباب خیر خداوند پدر و مادر است و به خصوص مادر. در روایات داریم شخصی به خدمت پیامبر (ص) رسید و گفت گناه کرده ام چه کنم خداوند گناهانم را بیامرزد؟ پیامبر اکرم (ص) فرمود: برو و به پدر و مادرت احترام کن. گفت پدرم از دنیا رفته حضرت فرمود برو و قبرش را زیارت کن، مرد گفت در غربت از دنیا رفته و قبرش معلوم نیست. حضرت فرمود: برو و در بیابان، در جای خلوتی به نیت قبر پدرت، شکل قبری بکش و آنرا زیات کن. از اینجا اهمیت احترام به پدر و مادر در اسلام مشخص می شود و خدا می داند که هیچ کس بدون احترام به پدر و مادر به هدایت نمیرسد و درِ رستگاری به رویش باز نمیشود. روزی حضرت آیتالله بهجت در درس خارج، از یکی از علمای نجف نقل کردند که عالمی بود که میگفت بسیار فقیر بودم، شروع کردم برای پدرم پنجاه سال نماز قضا خواندم که موجب شد درهای رحمت به رویم باز شود، بعد از اتمام، دوباره نیت کردم و دوباره نماز قضا به جای پدر خواندم، دوباره درهای برکت باز شد و برای بار سوم، ثروت بسیاری به من داده شد. حالا ببینید اگر کسی به مادرش نیکی و احسان کند به چه چیزهایی میرسد چرا که در مورد مادر بیشتر تاکید شده است. جوانی به محضر پیامبر (ص) رسید و چندین بار سوال کرد یا رسول الله به چه کسی احترام کنم پیامبر سه بار فرمود: به مادرت و بار آخر فرمود: به پدرت. به هر حال، احترام به پدر و مادر و مخصوصا مادر، حتی پس از وفات آنها سبب باز شدن درهای رحمت می شود و پدر و مادر چه در حیات و چه در ممات، واسطه فیض هستند. نتیجه اینکه به پدر و مادر احترام و نیکی کنید تا درهای رحمت الهی به رویتان باز شود. نظرات شما عزیزان: [ چهار شنبه 6 ارديبهشت 1391برچسب:کلاس تربیتی حضرت زهرا(س), ] [ 9:24 ] [ اکبر احمدی ]
[
|
|
[ تمام حقوق مادی ومعنوی این وبلاگ متعلق : به اکبر احمدی می باشد ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |